ایده های دکور اتاق خواب به سبک باروک برای سال ۲۰۱۷ + دکوراسیون اتاق خواب
معماری باروک از ایتالیا شروع شد و قسمت اعظم اروپا را هم به زیر پوشش خود درآورد. تقریبا از اوایل قرن ۱۷ تا اواسط قرن ۱۸ در بیشتر کشورهای لاتین گسترش یافت. از نظر منتقدین قرن نوزدهم معماری باروک عبارت است از معماری کلاسیک منحط بیساختار و دارای تزئینات نمایشی زیاد و عجیب و غریب است. باروک در معنی اصلی خود عبارتست از نامنظم، مروارید ناصاف و پرپیچ و تاب و یا غیر عادی باروک نوعی هنر است که در آن قواعد تناسب رعایت نمیشود و همه چیز بنا به حواس هنرمند نمایانده میشود. این سبک دکوراسیون داخلی هنری دارای روحی از حرکت و جنبش است که نقطه مقابل سکون کلاسیک است. هنرمندان در باروک بر خلاف دوران کلاسیک با احساس خود حرکت میکنند و احساس را مقدم بر عقل میدانستند.
معماری باروک
ماهیت معماری باروک
در معماری باروک ماهیت اصلی آفریدهها عبارتند از:
ایجاد هماهنگی و هنجار درمیان عناصر و مضامینی گوناگون و درهم آمیخته نشان متمایز باروک نحوه فکری و احساسی آن است. آنچه که سیمای باروک را مشخص میکند، بسط نوعی جهان بینی مخصوص است که در معماری خود را در قدرتی نو نشان میهد. قدرتی که فضاهای مختلف را با هم می آمیزد و حدفی شگفتانگیز از ترکیب اجزایی متفاوت بوجود میآورد. لازم به ذکر است این نوع نگرش در تمامی رشتهها تا از هم گسیختگی ناشی از عصر صنعت باقی ماند. طراحی فراخ و در مقیاس بزرگ در فضایی شکوهمند و ابهت انگیز، تعبیه فضای کلی در مرکز و منظم کردن سایر فضاها به سمت آن، به خدمت گرفتن عناصر اصلی پیکرتراشی و نقاشی و سایر هنرهای تزئینی برای ایجاد اثری کامل.
ریشه واژه «باروک» بهدرستی معلوم نیست اما تاریخنگاران میگویند برای اولینبار از این واژه برای توصیف آثار بینظم یا غیرعادی استفاده شد. برخی واژه باروک را از واژه پرتغالی بارکو به معنی مروارید ناصاف میدانند. واژه باروک حدودا در اواخر سده هجدهم میلادی به مثابه توصیفی برای سبک نوظهور در هنر رایج شد و بعدها در اواخر سده نوزدهم میلادی در نقد و تفسیر هنری هم به کار رفت. این واژه دارای دو معنای متمایز است؛ یک معنای آن در حوزه زیباشناسی است و به واکنشی در برابر سبک کلاسیسم اطلاق میشود و در معنای دیگر اصطلاحی تاریخنگارانه است و به دوره خاصی از تاریخ اشاره دارد که تمامی سده هفدهم و نیمه نخست سده هجدهم را در برمیگیرد.
وجه مشخصه هنر باروک که آن را کاملا از هنر کلاسیسم متمایز میسازد، تاکید آن بر حرکت و پویایی است که در تضاد با فرمهای ایستا و سنگین هنر کلاسیک قرار میگیرد. این جنبش هنری با مایه گرفتن از نگرش انسانگرایانه دوران رنسانس، رویکردی نوین به مواهب زندگی انسانی دارد و با به کارگیری شیوههایی، آمیزش نور، رنگ و حرکت احساسات بیننده را تحت تاثیر قرار میدهد.
معماری باروک
به وجود آمدن شیوهٔ باروک در اروپا را میتوان به سه دلیل عمده نسبت داد: اول، جنبش دینپیرایی، رهبران کلیسای کاتولیک را واداشت تا از جذابیتهای هنری برای تبلیغ دین استفاده کنند و به این ترتیب، موقعیت متزلزل خود را بهبود بخشند. به همین دلیل از هنرمندان میخواستند کلیساها را مجلل و باشکوه بسازند. دوم، شاهان اروپا، درپی استقلال یافتن و ثبات قدرتشان، میخواستند با قصرهای باشکوه خود، قدرت خود را به همگان نشان دهند و سوم اینکه، هنرمندان نسبت به شیوهٔ هنری رنسانس و نظم و ثبات آن، معترض بودند و میخواستند در آفرینش هنری آزاد باشند.[۵] بررسی سبک باروک با در نظر گرفتن کشفهای علمی سدهٔ هفدهم نیز ثمربخش است. دستآوردهای گالیله و نیوتن نمایانگر گرایشی نو به علم بود؛ گرایشی مبتنی بر یگانگی ریاضیات و تجربه. این دو قوانین ریاضی حاکم بر اجسام متحرک را کشف کردند. این کشفها راهگشای اختراعهای نو و پیشرفت تدریجی پزشکی، استخراج معادن، دریانوردی و صنعت در دورهٔ باروک شد. شیوهٔ باروک آمیزهٔ خردگرایی و نفسپرستی، آمیزهای از مادهگرایی و معنویت است.
اگرچه پیرامون واژهٔ باروک صفتهای مختلفی همچون نامأنوس، پرزرق و برق، و مجلل وجود دارد، اما تاریخنویسان امروزی آن را فقط برای اشاره به شیوهای خاص در هنر به کار میبرند. توصیفی ساده اما مفید از شیوهٔ باروک آن است که هنر باروک، چارچوب اثر (بوم، سنگ یا صدا) را از کنش و حرکت انباشته میکند. هنرمندان باروک در آثارشان در پی خلق جهانهایی سراسر ساختارمند یافته بودند.
چنین شیوهای، کاملا باب طبع اشراف بود که به ساختارهایی کامل و یکپارچه میاندیشید. سبک باروک، به سبب نیازهای کلیسا که کیفیتهای هیجانانگیز و نمایشی هنر را برای جذابتر ساختن آداب نیایش به کار میگرفت، نیز شکل گرفت. طبقهٔ متوسط نیز بر رشد و گسترش سبک باروک تأثیر گذاشت. برای نمونه، در هلند بازرگانان ثروتمند و نیز پزشکان، پردههایی واقعگرایانه از چشماندازها و صحنههای روزمره را به نقاشان سفارش میدادند.
پروتستان ها به سختی برای گسترش عقایدشان کار می کردند. کلیسای کاتولیک به این برداشت رسیده بود که برای رسیدن به هدفش هنر وسیله مهمی است. چراکه حتی مردمی که نمی توانستند بخوانند (که بیشتر مردم آن زمان چنین بودند) می توانستند تصاویر را بفهمند. کلیسا می خواست تعداد زیادی نقاشی با مناظری از کتاب مقدس کشیده شود که مردم طبقه متوسط بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
شما ممکن است نقاشان سبک رنسانس را به خاطر بیاورید که تعداد زیادی پرتره و نقاشی های مذهبی می کشیدند. نقاشان باروک همان کار را انجام می دادند. هنرمندان سبک باروک مثل ریبرا Ribera برای این که مناظر کتاب مقدس را هرچه بیشتر شبیه به انسان ها بکشند، انسان های واقعی را به عنوان مدل نقاشی های مذهبیشان انتخاب می کردند.
.
آثار مبتنی بر سبک باروک در عرصه پیکرتراشی و نقاشی دارای حالتهای هیجانزدگی در چهره، تحرک اندام، تموج و حرکت در جامه و نیز پیچ و خم زیاد در لباس به همراه بیانی مبالغهآمیز از تزیینات است. همچنین از ویژگیهای مکتب ملی نقاشی بر اساس سبک باروک در هلند میتوان به عناصر منطقهای و محلی مانند منظرهسازی، بازنمایی ریزهکاریهای رنگ و نور و تجسمبخشی به صحنهها و اعمال عادی زندگی اشاره کرد. دایرةالمعارف هنر درباره ویژگیهای نقاشی بر اساس سبک باروک میگوید:
«در مجسمهسازی و نقاشی باروک، جسمیت، رنگ و بافت چیزها اهمیت دارند. موضوع و تماشاگر در لحظهای خاص و غالباً مهیج به هم میپیوندند. این حالتِ جلبکنندگی آثار باروک از محاسبه روشنایی و تاریکی، پر و خالی، عناصر مورب و منحنی و نیز از جلوههای غیر مترقبه، و نقص مراتب ژرفانمایی حاصل میآید»
معماری باروک
مطالب جالب دیگر
- ۹۶/۰۱/۰۵