۲۱آبان ماه امسال مردی افغانستانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران اعلام کرد که همسرش مفقود شده است.
این مرد در ادامه اظهاراتش به محمد مهدی مرشدلو، بازپرس شعبه هفتم این دادسرا گفت: «روز گذشته (٢٠ آبان) زمانی که از بیرون به منزل برگشتم همسرم در خانه نبود که از پسرم فرهاد پرسیدم مادرت کجاست و او گفت با مادرش برای تسویه حساب به محل کارش (محل کار فرهاد) رفته و پس از تسویه حساب، مادرش برای رفتن به خرید از او جدا شده و دیگر از او خبری ندارد.»
تحقیقات از اهالی محل سکونت خانواده فرهاد نشان داد که اهالی محل، فرهاد را همراه با یکی از دوستانش در حال حمل یک چمدان بزرگ دیدهاند.دوست فرهاد (ابراهیم) شناسایی شد و به کارآگاهان گفت: «روز حادثه فرهاد مقداری حشیش از من گرفت و کشید و بعد به خانه رفت. بعد از مدتی سراغم آمد و گفت که مادرش را کشته و میخواهد جسدش را منتقل کند. سرانجام جسد را به یک باغچه حوالی منزل سکونت فرهاد بردیم و در آنجا فرهاد جسد مادرش را با بنزین آتش زد.»
پس از اظهارات ابراهیم، ماموران مخفیگاه فرهاد را در شهریار شناسایی و فرهاد را ٧ آذر ماه بازداشت کردند. فرهاد پس از بازداشت به بازپرس گفت: «روز حادثه به پارک رفته بودم و از دوستانم برای نخستین بار شیشه گرفتم و مصرف کردم و بعد به خانه رفتم. با چاقو ضربهای به پهلوی مادرم زدم و پس از اینکه او روی زمین افتاد از خانه بیرون رفتم و سیگار کشیدم، بعد دوباره به خانه برگشتم و متوجه شدم مادرم جان باخته است بعد نیز با ابراهیم تماس گرفتم و با کمک وی جسد مادرم را به بیرون از خانه بردم و در آنجا جسد را آتش زدم.» پرونده به دستور بازپرس مرشدلو در حال پیگیری است.
گفت و گو با پسر جوان شیشه ای
پشیمانی در چهره اش موج می زند:
فرهاد برای چه اینجایی؟
(با بغض می گوید) قتل مادرم.
چرا کشتیش؟
برای اولین بار بود شیشه مصرف کرده بودم شش ماهم بود که حشیش می کشیدم، اصلا قصد کشتن مادرم را نداشتم نمی دانم چرا اینطور شد.مادرم را به شکل دیگری می دیدم که تصورش خیلی سخت است، وقتی با من حرف می زد انگار داشت فحش و ناسزا می داد.

پسر جوان مادرش را به قتل رساند و جسد او را سوزاند
روزحادثه را توضیح بده؟
داشتم با مادرم حرف می زدم که نمی دانم چطور شد چاقو را از آشپزخانه برداشتم و یک ضربه به پهلویش زدم.
از همدستت بگو؟ چطور کمکت کرد؟
ابراهیم در زمان قتل پیش من نبود، با او تماس گرفتم و خواستم برای انتقال جسد کمکم کند.
با جسد مادرت چیکار کردی؟
جسد را در چمدان گذاشتم و با سختی انتقالش دادیم پشت خانه مان، ابراهیم پیشنهاد داد برای اینکه اثر انگشت را از بین ببریم با بنزین جسد را …( گریه متهم)
جسد را سوزاندی؟
بله.
چیزی از جسد باقی ماند؟
نمی دانم در جریان نیستم.
بعد چه کردی؟
زمانی که چمدان شلعه ور شد، جسد را رها کردم و از آنجا دور شدم. چند ساعتی در خیابان ها قدم می زدم و بعد به خانه خواهرم رفتم.
حرف آخر؟
(گریه متهم)
منبع: http://mehrmihan.ir/afghan-boy-burned-his-mother-body-pictures/
مطالب جالب دیگر