
بدون شک عوامل مختلفی در ساختن شخصیت انسان مؤثر هستند که از مهمترین آنها مسئله همنشینی و دوستی و معاشرت است. این عامل از چنان اهمیتی برخوردار است که اسلام فرموده: «المَرْءُ عَلی دینِ خَلیلِهِ فَلْیَنْظُرْ أَحدُکُمْ مَنْ یُخالِل؛ آدمی بر دین و روش همنشینِ خود است پس باید ببینید که با چه کسی دوست میشود.»
روشن است که انسان خواه ناخواه از دیگران تأثیر میپذیرد و بخشمهمی از افکار و صفات اخلاقی خود را از طریق دوستانش کسب میکند. این مطلب هم از نظر عقل و هم از طریق تجربه به اثبات رسیده است. ما به وسیله مشاهدات حسّی خود و نیز با بازنگری به تاریخ، در مییابیم که چه بسیار افرادی که از راه دوست به سعادت ابدی و یا شقاوت ابدی رسیدهاند. نقش دوست در زندگی به قدری زیاد و برجسته است که حضرت علی علیه السلام میفرماید:
«مَنْ إِشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دینَهُ فَانْظُرُوا إلی خُلَطائِهِ فَإِنْ کانُوا أَهْلَ دینِ اللَّهِ فَهُوَ عَلی دینِ اللَّهِ وَ إِنْ کانُوا عَلی غَیْرِ دینِ اللَّهِ فَلا حَظَّ لَهُ مِنْ دینِ اللَّه؛ هرگاه وضع کسی برای شما نا معلوم بود و دین او را نشناختید، به دوستانش نظر کنید. پس اگر آنها اهل دین و آیین خدا باشند او نیز پیرو آیین خداست و اگر بر آیین خدا نباشند او نیز بهرهای از آیین حق ندارد.»
تو اول بگو با کیان زیستی |
پس آنگه بگویم که تو کیستی |
ابن مسکویه دانشمند مشهور اسلامی و استاد بوعلی سینا گوید:
«تمام سعادت انسان نزد دیگران و دوستان یافت میشود. سعادتمند کسی است که دوستان واقعی برای خود به دست آورد و در دوستی با آنان از هیچ فداکاری و از خودگذشتگی دریغ ننماید تا هم او از آنان فضائل اخلاقی کسب کند و هم آنان از وی بهره اخلاقی بر گیرند».
یک روانشناس معروف میگوید: «این جمله را در ذهن خود، به خود تلقین کنید: نیکبختی من، شادی من، عوائد من، بستگی به هیچ چیز ندارد مگر به مهارتی که در شیوه معاشرت با مردمان به کار میبرم».
آری انسان در سایه دوستان وفادار و صمیمی است که میتواند پلکان ترقی و تعالی را یکی پس از دیگری طی نماید و این دوست است که گاه تا اوج افتخار و عظمتْ بشر را رهنمون میشود و منشأ خیرات و برکات اجتماعی میگردد. همچنین در سایه همزیستی و همدلی است که استعدادها شکوفا شده و بشر میتواند اختراعات و اکتشافات و آثار ماندگار از خود بر جای بگذارد که جامعه از آنها سود ببرد.
از سوی دیگر دوستان ناشایست و شرور هستند که بشر را به منجلاب فساد انداخته و او را تا سر حدّ فنا و نیستی پیش میبرند. سقراط گوید: هر یک از مردم آرزویی دارد، یکی مال میخواهد، یکی جمال و دیگری افتخار، ولی به عقیده من یک دوست خوب از همه مهمتر است.
رسول گرامی اسلام، نقش دوست و اهمیت دوستی را چنین یادآور شده است: «المُؤْمِنُ أَلِفٌ مَأْلُوفٌ وَ لا خَیْرَ فی مَنْ لایَأْلَفُ وَ لا یُؤْلَف؛ مؤمن چنان است که با دیگران انس و الفت گرفته و دیگران با او انس دارند و کسی که نه الفتپذیر است و نه الفت میگیرد در او خیری نیست.»
اگر تاریخ را ورق بزنید، خواهید دید که نه تنها بیشتر اختراعات و اکتشافات، حاصل همکاری و همیاری بشر با دیگران بوده بلکه اکثر موفقیتهای اجتماعی و پژوهشها و تحقیقات علمی نیز در سایه همفکری و همیاری و روابط دوستانه صحیح انجام گرفته است؛ دوستانی که با تلاش جمعی و با کمک فکر و اندیشه دیگران توانستهاند دستاوردهای بزرگ علمی را برای تاریخ به ارمغان آورند.
نقل یک نمونه از حوادث تاریخ معاصر در اینجا خالی از لطف نیست.
جرجی زیدان(متوفای ۱۳۳۲ ق) تاریخدان و ادبشناس بزرگ مصری که بسیاری از آثارش از جمله رمانهای تاریخی او، به زبان فارسی ترجمه شده، کتاب مفصلی در موضوع تاریخ ادبیات عرب نوشتهو در بخشی از آن مدعی گردیده است که شیعیان، آثار مکتوب قابل توجهی در تاریخ عرضه نکردهاند و نقش مؤثری در پیشرفت علوم اسلامی نداشتهاند.
در برابر این سخن نسنجیده و وهنآمیز، سه دوست جوان که از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و تربیت یافته فرهنگ شیعه بودند و عمیقاً جریان فرهنگی شیعه را میشناختند و این ادّعا را خلاف واقع میدانستند با یکدیگر همپیمان شدند و تصمیم گرفتند تا هر کدام به گونهای به آن پاسخ دهند و زیدان را متوجه خطای بزرگ تاریخیاش بنمایند.
یکی از آن سه تن، علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء(۱۳۷۴ ق) بود که به نقد روش تحقیق این کتاب پرداخت و خطاهای متعدد آن را برشمرد و محصول کار خود را به صورت کتابی به نام «نقدها و پاسخها» منتشر ساخت و در طیّ آن پاسخهای خود را در کمال استحکام و وضوح مطرح نمود. این کتاب خیلی زود در محافل علمی جای خود را باز کرد و نشان داد که چگونه کاری عالمانه میتواند ادعاهای نادرست و گزاف را بی اثر کند. دوست دیگر او علامه سید حسن صدر(۱۳۶۴ ه. ق) نقش شیعیان را در پایهگذاری علوم اسلامی نشان داد و ثابت کرد که بسیاری از این علوم بدون حضور شیعیان هیچگاه شکل امروزین خود را نمییافتند و به این ترتیب تأثیر شیعه در پیدایش آنها انکار ناپذیر است. این تحقیق به نام «شیعه و بنیانگذاری علوم اسلامی» منتشر شد و محققان را متوجه جنبههای ناگفته تاریخ علوم اسلامی نمود.
امّا سومین دوست که علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی(م ۱۳۸۹ ق) بود با کوششی بی مانند کتابخانههای سراسر کشورهای اسلامی را کاوید و از میان کتابهای آنها نزدیک به شصت هزار کتاب شیعی را شناسایی کرد و بدین ترتیب توانست کتابشناسی بزرگ شیعه را از آغاز تاریخ اسلام تا عصر خویش تدوین کند.
این کتابشناسی که نگاهی به هزار و سیصد سال فعالیت علمی شیعه دارد در حدود سی جلد و با عنوان «الذریعة الی تصانیف الشیعة»(راهنمای آثار مکتوب شیعه) پاسخ محکمی بود به ادعای نابجای جرجی زیدان. این کتاب بعدها خود منشأ تحقیقات تازهای در باب مکتوبات شیعه شد. به راستی این سه اثر گرانبها و ارزشمند و ماندگار که در دفاع از حریم تشیع بر جای مانده و سالیان متمادی است که مرجع اهل تحقیق و تدوین میباشد چگونه سامان یافته است؟ شک نیست که این خدمت بزرگ به جامعه تشیع در اثر دوستی صمیمانه و همفکری و همپیمانی این دوستان بوده است و این تنها یک نمونه از نقش مثبت و ارزشمند دوستی در جامعه است.

موضوع:دوست وهمنشین خودرا چگونه انتخاب میکنید؟
دوست…همنشین خوب…رفیق…! کلماتی که گفتم،مرا به خنده وا می دارد.پیدا کردن دوست صمیمیوخوب،در این دوره وزمانه،مانند پیدا کردن میوه ی خوب ورسیده است!
شایدزمانی که داشتند رفاقت را تقسیم میکردند،همه ی مردم در خواب غفلت بودند یا شایدریشه شان خشکیده بوده و به این قافله نرسیده اند یا شاید هم از تقسیم غنائم بهرهبرده اند،امّا بعد از آن آفت به ریشه شان زده و آدمیت را ازشان گرفته است!مندوست صمیمی و هم نشین واقعی خودرا تنها به شرط چاقو برمی گزینم!
اگرظاهرش خوب بود ،اورا برای تست باطن انتخاب میکنم و باچاقوی عقل،جسمش را می شکافم وبه روحش دست می یابم! اگر جسم و باطنش یکی بود و اخلاق و رفتار پسندیده ایداشت،اورا انتخاب میکنم.البته هیچ انسانی کامل نیست و من معتقدم باید در مقابلدوستی که میوه و ریشه ی خوبی دارد و تنها چندلکه دراودیده می شود،ما نیز آب پاک وزلالی باشیم تا لکه هایش را پاک کنیم واورا از بدی ،دور نگه داریم.دراینجا یک سوالپیش می آید که چگونه این چنین باشیم؟باید درجواب بگویم:کافیست آینه باشیم…مانند آیینهنقد کنیم و امر به معروف آیینه وار انجام دهیم.آینه هیچ گاه داد نمی زند که موهایتنامرتب اند،هیچ گاه فریاد نمی زند یقه ات را درست کن…سکوتش ،خیلی محض است!ما نیزباید همچون آینه و بدون تغییری درحقیقت،واقعیت دوستمان را بارفتارمان،به ویبفهمانیم.
کسانیکه در رفتارشان خورده و شیشه پیدا می شود، باید بدانند که مانند میوه ها ،چه خوبباشند و چه بد،چه رسیده باشند وچه گندیده،عاقبتشان این است که خورده شوند و دورانداخته شوند،اما این که پس ازمرگ مورد حمله ی حشرات قرار بگیرند یانه،دست خودشاناست.حال قضاوت باشماست…
سیبناب باش برای دوستت / که ندارد فایده ،گیلاس بودن
گرچهگیلاس هم بُوَد میوه ،ولی، / شهره است به کرم دار بودن
میباشد لازم،آدمی را آدمیت / و ندارد آخرت،روباه بودن
هشدارکه ندارد جا،سرای آخرت، / و فقط هست برای خوابیدن
گرچهمیجویی در این دنیا،مادیت / ولی ببر بهره اندر این دنیا،ز آدمیت
ایرفیقا…منگفتم و تو نشنیده بگیر این حماقت / و به حقیقت بدل کن این ،رفاقت
یکی از مهمترین نیازهای زندگی ایجاد ارتباط با سائر انسانها و همنشینی با دیگران است. برای اینکه به این نیاز خوب پاسخ داده شود، باید دوستانی از افراد نیک داشته باشیم.
دوستان ما بخش مهمی از شخصیت ما را می آفرینند. شخصیت ما از روی دوستان ما می شود گمان زد.
• چرا دوستان می توانند چنین نقشی ایفا کنند ؟
• سه دلیل اصلی دارد:
۱- اگر دوست عاقل و خردمند و خوب داشته باشیم ، عقل ما با عقل او جمع می شود و احتمال خطا را پایین می آورد .
۲ – یاران نیک آینه یکدیگرند، دوست اگر عیب و نقصی ببیند به شما خواهد گفت . دوستان عیب جوی یکدیگر نیستند بلکه مشفق یکدیگرند .
۳ – مهمترین نقش دوستی ایجاد حریم امن است
زندگی اجتماعی توام با پاره ای از ترسها و سرکوب ها و ملاحظات است که یک صورتک را بر ما الزام می کند که این صورتک گاهی کشیدنش طاقت فرسا است . دوست حریم امن است مثل خانه انسان است وقتی به کسی اطمینان می ورزیم و معتمد ماست رفته رفته این ترس ها و نقابها فرو می ریزد و خویشتن واقعی ماآشکار می شود و او مثل آینه در برابر ما ایستاده . بنابراین به این معنا مهمترین نقش دوست این نیست که به شما بگوید عیب تو این است ، مهمترین نقش دوست این است که برای تو هست . و حریم امن برای تو فراهم می کند و تو در آن حریم عریان می شوی و در آینه وجود او می تابی و خودت را می بینی. و همین که معتمد و حامی است حق دوستی خودش را ادا کرده است .
• چگونه این دوستی ایجاد کنیم ؟
- دوستی تنها زمانی پیش می آید که ما احترامی عمیق برای حقوق ، نگرشها و احساسات دیگران قایل باشیم همانطور که برای خود قایلیم. باید دیگران را آنگونه که هستند پذیرا باشیم بی آنکه نیازها و انتظارات خود را به آنها تحمیل کنیم. هر انسانی باید به داشتن دیدگاه خویش از جهان مجاز باشد. دوستی بازتاب احترام عمیق برای ارزش انسانهاست. دوستی به ما می گوید که دیگران تنها به این دلیل وجود ندارند که نیازهایمان را برآورند و زندگی ما را سرشار سازند. آنان نیز زندگی و نیازهایی دارند که باید تحقق یابند. در دوستی هر فرد حضور دیگری را تایید می کند و تمامیت او را تقویت می نماید. در رفتار هایش تلاش می کند نشان دهد که او را محترم می شمارد و تحسینش می کند.
- در ضعف هیچ پیوندی پایه نمی گیرد. حجب، عدم اطمینان، ترس از خطر کردن، ما را از کنار هم بودن محروم می سازد. پیوندها به شجاعت ، به بیان و به تعهد نیازمندند. در روابط انسانی گریزی از مشکلات نیست. پیوندی که کامل و سراسر امن، شاد و محکم باشد وجود ندارد. به دلیل جوهره پیوند که همیشه دو یا چند نفر را شامل می شود همواره اختلافاتی وجود دارد. که برخی از این اختلافات در زمان حال غیر قابل حل اند، اما در طول زمان می توان برآنها فایق آمد. گروهی نیز برای همیشه حل ناشده باقی می مانند. برای رویارویی با آنچه از راه می رسد به شجاعت و درک ” این نیز بگذرد ” نیاز داریم. ما برای زیستن در کنار یکدیگر به شجاعت نیاز داریم. این در دست ماست که چگونه به پیوندها و دوستیهایمان فرصت شکوفا شدن ببخشیم.
منبع : http://mehrmihan.ir/essay-about-the-impacts-friend/