مدیریت مدرسه محور یا تصمیم گیری مشارکتی از ویژگیهای بارز نظامهای آموزشی در دهه اخیر به شمار می آید این امر مهم به ویژه در کشور های جهان دگر گونی های مهمی در روشهای اداره مراکز آوزشی وآوزشگاهها به وجود آورده است آنایی با این شیوه ها رهبران ومدیران آموزشی وآموزشگاهها را قادر می سازد تا تب مدیریت ورهبری سازمان خود را بسنجند و همچنین به رفع ابهامات عملکردی بپردازند و در نتیجه اهداف مدارس خود را تحقق بخشند مدیریت مدرسه محور درسال ۱۹۷۶به صورت رسمی محور تلاشهایی شد که در مدارس امریکا برای توسعه مدیریت انجام شد. مدیریت مدرسه محوری به این امر اشاره دارد که در فرا یند تصمیم گیری جامع وفراگیر همه اعضای گروه آموزشگاه به طور برابر شرکت داشته باشند لازم است اقتدار گروهای که در مدرسه تحقیق می کنند .
به وسیله سطوح سازمانی و سلسله مراتب آن حما یت شود ومورد احترام قرار گیرد دفتر آموزش و پژوهش آموزشی آمریکا (۱۹۹۶) مدیریت مدرسه را چنین تعریف می کند .
مدرسه محوری نوعی ایجاد تغییرات آموزشی وبر نامه درسی است واین امر زمانی می تواند موثر باشد که همراه با درگیری فعال مدرسه باشد . یعنی تمرکز زدایی پایدار در نظام آموزشی انتقال اختیار (تفویض اختیار) و قدرت تصمیم گیری به مدرسه محول گردد . به گونه ای که اداره مرکزی در سطح ملی و استانی برای مدارس هدفها و اولویتها را تعیین کند . نتایج را تعریف و منابع را تامین کند تا مدارس بتواند در این چارچوب اختیار وقدرت تصمیم گیری را در رابطه با برنامه درسی مهارتهای موردنیاز دانش آموزان ونیروی انسانی مورد نیاز و امکان اداره آموزش را داشته باشند .
فرایند مدیریت مدرسه محوری به افرادی که در مدرسه کار می کند اجازه میدهد تا جنبه های گسترده ای از موضوعات مدرسه ای که در ان کار می کنند را در نظر گرفته از انرژی خود به منظور بهبود و توسعه مدرسه بیشتر استفاد ه کنند.
بدین ترتیب فهم تامل اینکه چگونه مدیریت در مدرسه می تواند می تواند سودمند
باشد نیازمند مشخص کردن شرایط مورد نیاز برای بر انگیختن و توانا کردن مدارس به منظور استفاده از قدرت تصمیم گیری خود و همچنین سازگار کردن نو آوری های متناسب و توسعه دهنده عملکرد مدرسه است.
در ۱۳۷۹شمسی ,شورای عالی اموزش و پرورش نخستین بار آیین نامه اجرای مدارس (ابتدایی ,راهنمایی و متوسطه ) رابه تصویب رساند. بر اساس ماده (۱)این آیین نامه,ضمن اینکه مدرسه مهمترین نهاد تربیتی و آموزشی و نیز اصلی ترین رکن نهاد تعلیم و تربیت معرفی شد,ارکان آن را که عهده دار اداره امور آموزش و اجرایی است .
۱- برنامه ریزی مناسب جهت بهره گیری از مشا رکت کارکنان, دانش آموزان و اولیا ی آنان بر اساس مقررات و ضوابط مصوب .
۲- تنظیم برنامه سالانه کار مدرسه بر اساس ضوابط آ موزش و پرورش و به تصویب رساندن آن به وسیله شورای مدرسه .
۳- استفاده بهینه از منا بع مالی دولتی ,با بهره گیری از مشارکتهای اختیاری ,مردمی
وکمکهای خیرین در اجرای مناسب برنامه های مدرسه .
۴-ابلاغ شرح وظایف هر یک از کارکنان که مسئولان آموزش و پرورش آن را تعیین
کرده اند ونیز نظارت بر اجرای صحیح آن .
۵- تشکیل جلسات شورای مدرسه ‘انجمن اولیا و مربیان ‘شورای معلمان و شورای
دانش آموزان ونظارت بر اجرای مصوبات آنها وثبت و نگهداری صورت جلسات
و سوابق آن.
فولن به پنج اصل مهم برای پیشرفت آموزشی در مدرسه اشاره میکند که عبارتاند از:
۱٫ مدیران مدرسه همواره بیشترین نقش را در زمینهی پیشرفت آموزشی ایفا میکنند.
۲٫ از آنجا که عناصر تشکیلدهندهی هر مدرسه با مدرسهی دیگر متفاوت است، مؤلفههای مؤثر بر پیشرفت آنها نیز، در عین داشتن اشتراکات آموزشی، منحصربهفرد است. درنتیجه، نمیتوان برای تمام مدارسدرزمینهی پیشرفت آموزشی، یک دستورالعمل واحد صادرکرد.
۳٫ پیشرفت مداوم آموزشی در هر مدرسه مرهون تلاش همعرض مدیر و معلمان است.
۴٫ تشریک مساعی مدیرومعلمان، قدرت پیشرفتآموزشی را افزایش میدهد.
۵٫ پیشرفت تحصیلی دانشآموزان، پایه و اساس فعالیتهای مدرسه است.(۱۹۹۹، Fullan).
با توجه به این اصول، مدیران فردا باید مهارتهای لازم را برای تطبیق تلاشهای مربوط به پیشرفت آموزشی و موفقیت دانشآموزان در محیط پیچیده و دشوار آینده کسب کنند.
در چنین شرایطی، مدیران مدارس فردا درنقش رهبران آموزشی جلوه گرمیشوند. چگونه مدیر میتواند در مقام رهبر آموزشی مدرسهی فردا ایفای نقش کند؟
رهبر آموزشی مدارس فردا باید اقدامات زیر را انجام دهد:
اهداف و انتظارات آموزشی مدرسه را تعیین و ابلاغکند.
منابع راهبردی برای دستیابی به اهداف آموزشی را تعیین کند و تخصیص دهد (مدیریت منابع).
در برنامه ریزی، هماهنگی و ارزشیابی برنامه ی درسی و آموزشی مشارکت مؤثر داشته باشد.
معلمان را برای شرکت در دورههای آموزشی لازم برای توسعهی دانش و مهارت در حوزهی یادگیری _ یاددهی ترغیب کند.
دانش آموزان و معلمان را در مسیر موفقیت و اثربخشی در فرآیند یاددهی _ یادگیری حمایت کند.
مدیر مدرسهی فردا برای رهبر شدن باید چه تواناییهایی داشته باشد؟
او باید اهداف اخلاقی خود را تعیین، اعلام و مطابق آن عمل کند. اهداف اخلاقی مدیران باید در جهت تعریف نظامی پاسخگو به تمام دانشآموزان باشد. امکان دارد یکی از این اهداف، به این شکل تعیین و اعلام شود: ((تمام دانشآموزان میتوانند یاد بگیرند و فرصتهای آموزشی باید بهصورت عادلانه میان آنها تقسیم شود)). اینچنین نظامی به کاهش تفاوت سطح عملکردی دانشآموزان منجر خواهد شد (۲۰۰۳، Fullan).
موفقیت رهبر آموزشی تا حد زیادی به سنجیدگی در تنظیم زمان بستگی دارد (مدیریت زمان). مدیر باید در زمان محدود به مهمترین اقداماتی که به پیشبرد اهداف آموزشی و موفقیت دانشآموزان منجر میشود، دست بزند و از درگیرشدن در امور حاشیهای و نامرتبط با این اهداف، بپرهیزد.
او باید برنامهی درسی و آموزشی دانشآموزان را مطابق با نیازهای آنان تنظیم و با شناسایی نیازهای یادگیری دانشآموزان، مسیر پیشرفت را تعریف و در آن زمینه برنامهریزی کند. این نوع برنامهریزی از کلیشهای شدن مدارس و ماندگاری در روشهای گذشته، بدون توجه به نیازهای آینده، پیشگیری میکند.
مدیر باید در نقش یک رهبر آموزشی مدیریت منابع مدرسه را بهعهده داشته باشد. او باید راهنما و هدایتکننده نظام مدرسه در استفادهی معقول از منابع موجود باشد.
مدیر باید در حل اختلافهای احتمالی میان گروههای آموزشی و کاری در مدرسه، نقش میانجی را ایفا کند (۲۰۰۳،Kouzes ).
باید محقق باشد. مستمر تحقیق کند و از نظریههای جدید در حوزه مدیریت، یادگیری و آموزش مطلع باشد. او باید منبع اطلاعاتی ارزشمندی برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان و معلمان باشد.
مدیر باید بتواند با برقراری ارتباط هوشمندانه با معلمان، دانشآموزان، خانوادهها، مناطقآموزشی و… از فرصتهای موجود، اعم از فرصتهای آموزشی، مالی و مادی و معنوی، به نفع مدرسه استفاده کند. او باید از سرمایههای اجتماعی موجود برای بالا بردن استانداردهای آموزشی مدرسه در جهتپیشرفت آموزشی استفاده کند (Kuhns، ۲۰۰۵).